سیزده ماه رجب آمد به دنیا مرتضی
مژده ای اهل ولا ، او هست وصی مصطفی
بهر زهرا همسر و باب حسین و حسن است
فاتح خیبر، شفیع مومنین روز جزا
***میلاد با سعادت اولین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت
مولای متقیان و روز پدر مبارک باد....***
من در این دلواپسی ها نشسته ام تنها....
می خواهم با تو سخن بگویم....
می خواهم باز چهره ات را با همان لبخند کودکانه ببینم...
می خواهم هر چه انتهایش به اسم تو و یاد تو ختم می شود...
شعر هایم ناتمام ماندند...اسیر دلتنگی شدم من...
و خواب مرا به رویای با تو بودن می رساند...
کاش خیابان های شلوغ سهم ما نبود...
اما..غصه ای نخواهم خورد...اشکهایم را برای شانه های تو ذخیره خواهم کرد...
حرف های ناتمامم را به روی دیوار قلبم حک می کنم و با دیدنت همه را تکمیل می کنم...
روز ها پشت سر هم میگذرند ومن دوباره به بودن و رسیدن به انتهای جاده ی سرنوشت می اندیشیم...
در کتاب چهار فصل زندگی...
صفحه ها پشت سر هم میروند...
هر یک از این صفحه ها ،یک لحظه اند...
لحظه ها با شادی و غم میروند...
گریه،دل را آبیاری میکند...
خنده یعنی اینکه...دل ها زنده است...
زندگی ترکیب شادی با غم است...
دوست می دارم من این پیوند را...
گرچه میگویند شادی بهتر است...
دوست دارم گریه با لبخند را...
میخواهم از تو بنویسم...
برای تو که در تمام لحظاتم وجود داری...
خنده هایم برای توست...
با تو بودن مرا شاد میکند...
وبی تو بودن مرا گریان...
تو با من هستی در حالی که کنارم نیستی...
تو با منی چون در قلب منی...
قلبم را با دنیا عوض نمیکنم ؟؟؟!!!
چون تو در آنی و من تنها تورا دوست دارم...
شب جمعه اوّل ماه رجب را لیلة الرَّغائب مى گویند.
شب جمعه (پنجشنبهشب)11/2/1393 اعمال لیلة الرغائب را از دست ندهیم.
بدانکه شب جمعه اوّل ماه رجب را لیلة الرَّغائب میگویند و از برای آن عملی از حضرت رسول صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله وارد شده با فضیلت بسیار که سیّد در اقبال و علاّمه در اجازه بنی زهره نقل کردهاند از جمله فضیلت او آنکه گناهان بسیار بسبب او آمرزیده شود.
و آنکه هر که این نماز را بگذارد چون شب اوّل قبر او شود، حقّ تعالی بفرستد ثواب این نماز را بسوی او به نیکوتر صورتی با روی گشاده و درخشان و زبان فصیح پس با وی گوید ای حبیب من! بشارت باد تو را که نجات یافتی از هر شدّت و سختی گوید تو کیستی؟ بخدا سوگند که من روئی بهتر از روی تو ندیدم و کلامی شیرینتر از کلام تو نشنیدهام و بوئی بهتر از بوی تو نبوئیدم.
گوید من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردی؛ امشب بنزد تو آمدم تا حقّ تو را ادا کنم و مونس تنهائی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من سایه بر سر تو خواهم افکند در عرصه قیامت پس خوشحال باش که خیر هرگز از تو معدوم نخواهد شد.
وکیفیت آن چنان است که روز پنجشنبه اوّل آن ماه را روزه میداری چون شب جمعه داخل شود ما بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز میگذاری هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعت از آن یک مرتبه حمد و سه مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ و دوازده مرتبهقُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ میخوانی و چون فارغ شدی از نماز هفتاد مرتبه میگوئی« اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الاُمِّیِّ وَعَلی آلِهِ» پس به سجده می روی و هفتاد مرتبه میگوئی:« سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» پس سر ازسجده برمیداری وهفتاد مرتبه میگوئی«رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِیُّ الاَعْظَمُ» پس باز به سجده میروی و هفتاد مرتبه میگوئی:« سُبُّوحٌ قُدّوُسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» پس حاجت خود را میطلبی که انشاءالله برآورده خواهد.
مثل موسیقی بارون می پیچه تو گوش دریا
مشینه حس قشنگی روی گونه های دنیا
توی جانماز باغچه دونه های گرد بارون
مثل تسبیح بلور اشک پاک آسمون ها
قصه ی ماه و ستاره قصه ی مردم شهره
قصه ی دست نوازش بر سر کودک رویا…
یــاد آن روز بخیــر ،
یــاد آن روزِ سپــید .... یاد آن روز پر از عشق .... بخیر
یــاد آن روز کــه دیــدار تــو شــد قسمــت مــن
یــاد آن روز که نقــاشِ زمــان
طــرح ِ چشمــانِ تــو را
ساخــت انــدازه ی دیـوار دلــم
یاد آن روز که گرمای نگاهت
شعله انداخت به جان و تن من ....
یــاد آن روز بخیــر ...
دلتنگی ها
گاه از جنس اشــکند ....
و گاه از جنس بغــــــــض...
گاه سکـــوت میشوند و خاموش میمـــــــانند...
گاه هــق هـــق می شوند و می بارند...
دلتنگــــی من برای تــــــــو اما?!
جنس غریبــــــــی دارد...
.: Weblog Themes By Pichak :.