تا که چشمم باز شد دیدم که یارم رفته است
ماه مهمانی تمام و مهنگارم رفته است
با گل این بوستان تازه انسی داشتم
گرم گل بودم که دیدم گلعذارم رفته است
عید شما مبارک
آداب و سنن عید فطر
تکبیر
از سنتهای مسلمانان در روز عید فطر، تکبیر است. تکبیر در روز عید فطر، برگرفته از آیهای از قرآن است و پیش از نماز عید فطر و شروع خطبه، در خانهها و کوچه و بازار خوانده میشود.
- الله أکبر الله أکبر الله أکبر
لا إله إلا الله
الله أکبر الله أکبر
ولله الحمد
الله أکبر کبیراً
والحمد لله کثیراً -
الله بزرگ تر است، الله بزرگ تر است، الله بزرگ تر است. - خداوندی نیست مگر الله
- الله بزرگ تر است. الله بزرگ تر است.
- و ستایش همه از آن الله است.
- الله به راستی بزرگتر است.
- و ستایش بسیار از آن الله است
غسل
در متون اسلامی، توصیه شده است که مسلمانان در روز عید فطر و عید قربان، تن خود را در آب بشویند و غسل کنند. غسل عید، از سنتهای مسلمانان در روز عید است و در آن فرقی بین مردان، زنان و کودکان نیست. برخلاف غسل جمعه، غسل عید میتواند قبل از اذان صبح انجام گیرد. علاوه بر غسل، عطر زدن و مسواک کردن نیز از سنتهای روز عید فطر است.
عید فطر...
عید فطر روز اول ماه شوال و در پایان ماه رمضان است. عید فطر از مهمترین جشنها و اعیاد مسلمانان است. در کشورهای اسلامی، عید فطر از جمله اعیاد بسیار مهم محسوب میشود و معمولاً با تعطیلی رسمی همراه است. در این روز، روزه حرام است و مسلمانان نماز عید برگزار میکنند. پرداخت زکات فطره در این روز بر مسلمانان واجب است. در ایران از سال 1390 با تصویب مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان عید فطر دو روز (روز عید و فردایش) تعطیل است.
تعیین روز عید فطر - استهلال
از آنجایی که شرط اعلام ماه شوال با رویت هلال ماه به وقوع میپیوندد. همواره در کشورهای مسلمان، بر حسب موقعیت مکانی آن کشور، رویت هلال ماه اول ماه شوال و روز عید فطر متغیر است به صورتی که ممکن است به طور مثال در عربستان سعودی روز دوشنبه روز عید اعلام شود اما در ایران روز سه شنبه روز عید فطر اعلام شود. تعیین عید فطر بر عهده حاکم شرع است و پیروی از آن طبق نظر اکثریت مراجع تقلید و علمای شیعه بر تمام شیعیان حتی مراجعی که نسبت به آن علم ندارند(رؤیت ماه جدید برای آنها ثابت نشده) لازم است. هر چند اگر فردی مطمئن شود که آن روز آخر ماه رمضان و یا دوم ماه شوال است شرعا نمیتوان او را از عمل به علم خود بازداشت.
در ایران...
گفتنی است در ایران تعیین عید فطر بر عهده حاکم شرع (مقام معظم رهبری ) است و پیروی از آن طبق نظر اکثریت مراجع تقلید و علمای شیعه بر تمام شیعیان حتی مراجعی که نسبت به آن علم ندارند لازم است.ولی برخی از مراجع تقلید خود به اعلام روز فطر اقدام میکنند شایان ذکر است که به علت در اختیار نداشتن رسانه معتبر و فراگیر اکثر مردم به نظر آقای خامنه ای توجه می کنند در صورتی که رسانه معتبری برای هر مرجعی وجود داشته باشد بیشتر مردم به نظر مرجع تقلید خود اقتدا می کنند به همین دلیل اکثر مراجع تقلید اقدام به راه اندازی سامانه اس ام اس و ایمیل کرده اند که اخبار لازم و فوری را به اطلاع مقلدان خود برسانند که البته این مورد هم با مشکلاتی روبرو میشود در سال 1384 مراجع تقلید محمد تقی بهجت و فاضل لنکرانی و یوسف صانعی روز عید فطر را متفاوت با نظر رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران، که علت تفاوت اعلام روز عید فطر علما با هم روز قدس بود که جمعه آخر ماه مبارک رمضان میباشد حضرت ایت ا...خامنه ای مشخص کرد. هر چند اگر فردی مطمئن شود که آن روز آخر ماه رمضان و یا دوم ماه شوال است شرعا نمیتوان او را از عمل به علم خود بازداشت.
احتمال رویت هلال ماه شوال در شامگاه شنبه ضعیف است بنابراین ممکن است یکشنبه عید فطر نباشد.
رئیس ستاد استهلال خراسان رضوی روز گذشته در نشستی خبری با اعلام این خبر گفت: شنبه رویت هلال بسیار سخت خواهد بود به این دلیل که با غروب خورشید نصف هلال ماه نیز غروب می کند و از این لحظه به بعد هلال ماه که 1.10روشنایی دارد تنها 7دقیقه در آسمان حضور دارد و سپس غروب می کند. حجت الاسلام والمسلمین معادی تاکید می کند که رویت هلال ماه شوال در شامگاه شنبه بسیار سخت خواهد بود: هلال ماه شوال با چشم عادی [روز شنبه] در هیچ جای ایران دیده نخواهد شد اما در مرکز و جنوب ایران با چشم مسلح به سختی قابل رویت خواهد بود.
او در ادامه از آمادگی 30گروه استهلال رسمی برای رویت هلال ماه شوال در استان های خراسان خبر داد و یادآور شد: این گروه ها از ساعت 13 روز شنبه در مناطق مختلف استان های خراسان رضوی، خراسان شمالی و خراسان جنوبی مستقر می شوند و فعالیت رصدی خود را آغاز می کنند.بنا بر گفته معادی از این 30 گروه، 2گروه در خراسان شمالی، 21گروه در خراسان رضوی و 7گروه نیز در خراسان جنوبی مستقر می شود.رئیس ستاد استهلال خراسان رضوی سپس در پاسخ به این سوال که چرا در تقویم های رسمی روز یکشنبه به عنوان عید فطر اعلام شده است، گفت: تقویم ها مبنای محاسباتی دارد و رویتی نیست و چون از نگاه محاسبات نجومی روز شنبه احتمال رویت هلال وجود دارد، شورای تقویم ایران نیز یکشنبه را عید فطر اعلام کرده است اما پیش بینی می شود که هلال ماه شوال شنبه در آسمان ایران دیده نخواهد شد، بنابراین مردم باید منتظر خبر بمانند و بر این اساس برنامه ریزی کنند.
معادی در بخش دیگری از این نشست خبری راه های تشخیص عید فطر را نیز بیان می کند: یک راه این است که فرد خودش هلال را ببیند که در این صورت نیاز به حکم حاکم و شهادت بقیه افراد ندارد؛ حکم حاکم، شهادت 2عادل در صورتی که با نظرات بقیه تعارض نداشته باشد و هم چنین گذشت 30روز از ماه رمضان از جمله راه های دیگر تشخیص عید فطر است.«نماز عید فطر با شکوه فراوان در مصلی ها و عیدگاه های خراسان رضوی برگزار خواهد شد.»معادی با بیان این مطلب درباره برگزاری نماز عید فطر در مشهد نیز می گوید: نماز عید فطر در مشهد امسال نیز به امامت آیت ا... علم الهدی امام جمعه مشهد و در شهرستان ها نیز به امامت امام جمعه هر شهرستان برگزار خواهد شد.
حجتالاسلام والمسملین محمد تقدیری، رئیس ستاد استهلال استان تهران در گفتوگو با خبرنگار فارس در خصوص رؤیت هلال ماه شوال اظهار داشت: با توجه به فرارسیدن روزهای پایانی ماه مبارک رمضان، منجمان و کارشناسان نجومی نیز با محاسبات خویش، نظریاتی را درباره رؤیتپذیری هلال ماه شوال ارائه میدهند.
وی افزود: در شامگاه شنبه بیست و نهم ماه مبارک رمضان، هلال ماه با چشم غیر مسلح در برخی نواحی مانند جنوب آفریقا، آمریکای مرکزی و آمریکای جنوبی قابل رؤیت است و به اجماع تمام فقها در این مناطق، رمضان 29 روزه است و یکشنبه اول شوال خواهد بود.
*فتوای حاکم شرع بر سایر فقها ارجح است
رئیس مرکز نجوم آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) اظهار داشت: در ایران، عراق، عربستان و کشورهای حاشیه خلیجفارس، شبهقاره هند، افغانستان، مصر، لیبی، مراکش و مناطق استرالیا و آمریکای شمالی، هلال ماه شوال با چشم مسلح و غیر مسلح در «شامگاه» بیست و نهم رمضان میسر نخواهد بود و فقط در «روز» و با تلسکوپهای قوی و توسط رصدگران ماهر امکانپذیر وجود خواهد داشت.
وی با اشاره به اختلاف نظر مراجع درباره رؤیت پذیری هلال گفت: برخی مراجع معتقدند رؤیت هلال، فقط بعد از غروب آفتاب آن روز معتبر است در حالی که مقام معظم رهبری رؤیت هلال ماه شوال را در طی روز و قبل از غروب آفتاب نیز مورد تأیید میدانند و صد البته که فتوای حاکم شرع بر سایر فقها ارجح است.
وی ادامه داد: امکان رؤیت هلال ماه شوال در «روز» شنبه با تلسکوپهای قوی توسط رصدگران ماهر وجود دارد لذا اگر این موضوع ثابت شود، براساس فتوا و نظر مقام معظم رهبری، احتمال 29 روزه بودن ماه مبارک رمضان صحیح است.
وی تصریح کرد: دسته دیگری از مراجع که رؤیت هلال را فقط «پس از غروب آفتاب» معتبر میدانند چون در آن زمان امکان رؤیت با چشم مسلح و غیر مسلح در غروب آفتاب در مناطقی مانند ایران، عربستان، کشورهای حاشیه خلیج فارس و ... میسر نیست و بنابراین از نظر آنان ماه رمضان به احتمال فراوان سی روزه خواهد بود و روز دوشنبه اول شوال و عید فطر است.
تقدیری با اشاره به فتوای دسته سوم از مراجع برای اثبات آخر ماه مبارک رمضان و روز عید سعید فطر گفت: هلال ماه شوال در روز بیست و نهم رمضان در جنوب آفریقا با چشم غیرمسلح قابل رویت است از این رو برخی فقها بر این باورند که هر جایی که ما در شب با آنها مشترک هستیم مانند جنوب آفریقا و آمریکای مرکزی، پس وقتی رؤیت هلال در این مناطق امکانپذیر باشد برای ما هم اطمینانآور خواهد بود و بر این اساس احتمال اینکه یکشنبه عید باشد و ماه مبارک رمضان 29 روز باشد را صحیح میدانند.
* اعزام 8 گروه رصدی برای رؤیت هلال ماه شوال
رئیس ستاد استهلال استان تهران درباره اقدامات این ستاد برای رویت هلال ماه شوال گفت: ستاد استهلال استان تهران هشت گروه را برای رؤیت هلال ماه شوال معرفی کرده است که سه گروه از آنها در نقاط خاصی که هیئت علمی دفتر ستاد استهلال مقام معظم رهبری تعیین خواهد کرد، مستقر خواهند شد و مابقی نیز در نقاط دیگر مانند برج میلاد، دماوند، ورامین، کرج و ماهدشت کرج و هشتگرد میروند.
وی با بیان اینکه تکثّر گروهها نیز در جای خود، مفید است، افزود: تکثیر گروهها و جستوجوی بیشتر به احتمالات دقیقتر ما کمک خواهد کرد و از این رو گروههای برجسته و ماهرتر را به نقاط احتمالپذیرتر فرستاده میشوند.
خداحافظ...
خداحافظ عزیز من حلالم کن زمین گیرم نمی دانم چه تاریخی ولی یک روز می میرم نمی خواهم دلت تنگ غروب خسته ام باشد اگر حتی جوان مُردم بگو پیش خودت پیرم حلالم کن اگر روزی، شبی، یکوقت ناغافل تو را رنجانده ام از خود نگو که از تو دلگیرم چه شبهایی که عشق تو نمک پاشیده بر زخمم من از غریبی ها ، از عشق، از زندگی سیرم اگر مُردم شدم یک روح سرگردان و آواره غروب هر شب جمعه سراغی از تو می گیرم شدم مجنون نمی دانم تو هم لیلی من هستی سکوتی تلخ .... می دانم، جوابم را نمی گیرم یقین دارم وفاداری ولی باز من می ترسم از اینکه ناگهان روزی بگویی از تو هم سیرمخداحافظ نگاهم کن همین یک لحظه آخر نمی دانم چه تاریخی ولی من بی تو می میرم... نمی دانم چه تاریخی... ولی من بی تو... می میرم...ایزد مهر
مِهر، میترا یا میثره از ایزدان باستانی هندوایرانی پیش از روزگار زرتشت است، که معنی عهد و پیمان و محبت و خورشید نیز میدهد. نماد او خورشید میباشد. پس از ظهور زرتشت یکی از ایزدان یا فرشتگان آیین مزدیسنا گردید. نیروهای طبیعت مثل خورشید و ماه و ستارگان و آتش و خاک و باد و آب مورد ستایش آریاییان بوده است. خدایانی را هم که مظهر قوای طبیعت بودهاند «دئوه» میخواندهاند. در بین این خدایان برتر از همه ایندرا بوده است که اژدهاکش و پروردگار رعد و برق و جنگ به شمار میآمده است. این خدا با این نام در بین آریاهای ایران آن رواج را که میان هندوان میداشت نیافت. نزد ایرانیان ظاهراً پرستش میترا (مهر) جای آن را گرفت و ایندرا رفتهرفته و بهخصوص بعد از زردشت در ردیف دیوان مردود درآمد. در فرهنگهای فارسی مهر را فرشتهای دانستهاند که موکل است بر مهر و محبت و تدبیر امور مالی و مصالحی که در ماه مهر (ماه هفتم از سال شمسی) و روز مهر (روز شانزدهم هر ماه) بدو متعلق است و حساب و شمار خلق از ثواب و عقاب به دست اوست.
مهر در اوستا و در کتیبههای پادشاهان هخامنشی میثره Mithra و در سانسکریت میتره Mitra آمده است. در پهلوی میتر Mitr شده. امروز مهر نامیده میشود. مهر (از ریشه? میثر) از کهنترین ایزدان ایرانی و هندی است، برخی نشانههای پرستش او را در ایران به پیش آریایی بر میگردانند (اگر بخش بندی پیشا آریایی و پسا آریایی را بپذیریم.) درباره? آغاز دین مهرپرستی در ایران نمیتوان به درستی آن را روشن ساخت ولی میدانیم که بسیار پیش از آنکه کیش زرتشتی و ودایی پدید آیند نژاد ایرانی او را با آیینی راز آمیز ستایش میکردند، امروزه گروهی از پژوهشگران ایرانی توان آن را دارند که پیشینه? پیوسته? این آیین را تا به امروز در ایران نمایان سازند. پیوند میترا با خورشید و گاو و ماه برای ما روشن است و روشن است که علامت + که آن را چلیپا میگفتهاند سمبل خورشید بوده است ولی نزدیکی آن با آتش (هنایش زرتشتی) یا با آمایش تن. (هنایش یونانی که در دیدگاه مهرپرستان ایرانی نکوهیده است.) و از این دست را باید پیش از پذیرفتن سبک سنگین کرد.
به درستی نمیشود گفت آیا میترا خدای آفریدگار بوده یا پیامبر، آنچه میتوان از خویشکاری او در باور پرستندگانش دریافت این است که او میانجی یا رهایی بخشی در میان مردم بوده و در زمان نبودنش نیز دوستدارانش باید برای باز گشتش به زمین میپیوسیدند (انتظار میکشیدند). در باور غربی او پسر خورشید بود و در پایان زمان به زمین باز میگشت.خورداد و خورتات و خور از کلماتی است که به این خدا یا نبی منسوب است خورشید در واقع از دو کلمه خور به معنی خدا و شید به معنی درخشنده و جاوید میباشد مانند جم شید...
زروانی:
زروان آفریننده? اهورا و اهرمن برای داوری در جنگ بزرگ میان آنان است او حاکم مطلق زمان است و آن را در دست دارد.
زروان دارای شمایلی به شکل انسان و دارای سر شیر بود و چهار بال داشت دو تا رو به بالا و دو تای دیگر رو به پایین در تمام تصاویر ماری به دورش هفت دور پیچیده در اکثر تصاویر یا لنگ پوشیده یا از روی پایش مار رد شده و بر روی یک سپر ایستاده .
نام او در کتب یونان به صورت ائون آمده ودر پهلوی به صورت زروان. در نوشتههای پهلوی مربوط به زروان سه عقیده گوناگون در باب او عنوان شده:
1.مطابق نوشتههای خود زردشت زروان آفریده? اهورامزدا خدای نیکویی است .
2.بر حسب نظریهای دیگر دواصل کلی در جهان هست که خیر و شر نام دارند.
3.در نظر یک فرقه دیگر مربوط به دوران ساسانی زروان بیکران خدای زمان بینهایت علت فاعلی ومنشاء کون ومکان است و اهریمن و اهورامزدا از او نشأت دارند .
ودر مقابل او میترا در تمام دوران یاری دهنده مردم در برابر بدیهاست او مردم را از خشکسالی و قحطی نجات داده و این کارها را به ترتیب با رها کردن تیر از کمان و زدن آن به سنگ خارا ((که حاصل خروج آب بود)) و آموختن شکار به مردم . میترا را ایزد شکارچی نیز میدانند چون آمده که او با یک تیر کمان و یک خنجر به دنیا آمد و همچنین تیری نبود که پرتاب کند ولی به هدف اصابت نکند.
زردشتی
در دین زرتشت مهر ایزد فروغ و روشنایی است، و نگهبان عهد و پیمان میباشد که سوار بر گردونه خورشید گرد جهان میگردد. در اوستا نیز یک سرود برای مِهر آمدهاست.
روم
در سده سوم میلادی میترائیسم تقریباً دین رسمی امپراتوری رم بود و هنوز مسیحیت و انسان گرایی بسیاری از جلوههای آیین مهر را در خود دارد(استیوارد پرون). ارنست رنان (فیلسوف فرانسوی 1823-1892) معتقد است: "اگر رویدادی آیین مسیحیت را از تعالی باز داشته بود اینک جهان پر از میترا و مهر بود".
منابع:
- رستمپور، سالومه، مهرپرستی در ایران هند و روم، انتشارات خورشیدآفرین (1382)
- ملیحه کرباسیان، فرهنگ الفبایی موضوعی اساطیر ایران باستان، نشر اختران (1384)
- یشتها
- نویسنده کومن، فرانتس- ترجمه و پژوهش رضی، هاشم- آیین پر رمز و راز میترایی- انتشارات بهجت (1379)
- ویکی پدیا
- ↑ شمایل میترا در ایران و آسیای میانه، دانشنامه ایرانیکا به قلم فرانس گرنت
شاد باشید که جشن مهرگان آمد
بانگ و آوای درای کاروان آمد
کاروان مهرگان از خزران آمد
یا ز اقصای بلاد چینستان آمد
نه ازین آمد، بالله نه از آن آمد
که ز فردوس برین وز آسمان آمد
مهرگان آمد، در باز گشائیدش
اندرآرید و تواضع بنمائیدش
از غبار راه ایدر بزدائیدش
بنشانید و به لب خرد بخائیدش
خوب دارید و فراوان بستائیدش
هر زمان خدمت لختی بفزائیدش
خوب داریدش کز راه دراز آمد
با دو صد کشی و با خوشی و ناز آمد
سفری کردش و چون وعده فراز آمد
با قدح رطل و قنینه به نماز آمد
زان خجسته سفر این جشن چو باز آمد
سخت خوب آمد و بسیار بساز آمد
نگرید آبی وان رنگ رخ آبی
گشته از گردش این چنبر دولابی
رخ او چون رخ آن زاهد محرابی
بر رخش بر، اثر سبلت سقلابی
یا چنان زرد یکی جامعه? عتابی
پر ز برخاسته زو، چون سر مرغابی
وان ترنج ایدر چون دیبه? دیناری
که بمالی و بمالند و بنگذاری
زو به مقراض ارش نیمه دو برداری
کیسهای دوزی و درزش نپدید آری
وانگه آن کیسه ز کافور بینباری
در کشی سرش به ابریشم زنگاری
نار مانند یکی سفر گک دیبا
آستر دیبه زرد، ابره? آن حمرا
سفره پر مرجان، تو بر تو و تا بر تا
دل هر مرجان چو لؤلؤکی لالا
سر او بسته به پنهان ز درون عمدا
سر ماسورگکی در سر او پیدا
نگرید آن رز، وان پایک رزداران
درهم افکنده چو ماران ز بر ماران
دست در هم زده چون یاران در یاران
پیچ در پیچ چنان زلفک عیاران
برگهای رز چون پای خشنساران
زرگون ایدون همچون رخ بیماران
رزبان شد به سوی رز به سحرگاهان
که دلش بود همیشه سوی رز خواهان
بگشادش در با کبر شهنشاهان
گفت بسمالله و اندر شد ناگاهان
تاک رز را دید آبستن چون داهان
شکمش خاسته همچون دم روباهان
دست بر بر زد و بر سر زد و بر جبهت
گفت بسیاری لاحول و لا قوت
تاک رز را گفت: ای دختر بیدولت
این شکم چیست، چو پشت و شکم خربت
با که کردستی این صحبت و این عشرت؟
بر تن خویش نبودهست ترا حمیت
من ترا هرگز با شوی ندادستم
وز بداندیشی پایت نگشادستم
هرگز انگشت به تو بر ننهادستم
که من از مادر باحمیت زادستم
به قضا حاجت پیش تو ستادستم
وز حلیمی به تو اندر نفتادستم
چون ترا دیدم از پیش بدین زاری
کردم از پیش رزستانت دیواری
بزدم بر سر دیوار تو من خاری
کنجکی گرد تو همچون دهن غاری
پس دری کردم از سنگ و درافزاری
که بدو آهن هندی نکند کاری
زدمت بر در یک قفل سپاهانی
آنچنان قفل که من دانم و تو دانی
چون شدم غایب از درت به لرزانی
نیکمردی بنشاندم به نگهبانی
با همه زیرکی و رندی و پردانی
نخل این کار برآورد پشیمانی
گفتم ای زن که تو بهتر ز زنان باشی
از نکوکاران و ز شرمگنان باشی
پاکتن باشی و از پاکتنان باشی
هر چه من گفتم «ارجو» که چنان باشی
شوی ناکرده چو حوران جنان باشی
نه چنان پیرزنان و کهنان باشی
من دگر گفتم ویحک تو دگر گشتی
روزبه بودی چون روز بتر گشتی؟
گهرت بد بد با سوی گهر گشتی
همچنان مادر خود بارآور گشتی
دختری بودی، بر بام و به در گشتی
تا چنین با شکمی بر چو سپر گشتی
راست بر گوی که در تو شدهام عاجز
به کدامین ره بیرون شدهای زین دز
راست گویند زنان را نگوارد عز
بر نیاید کس با مکر زنان هرگز
بر هوا رفتی چون عیسی بیمعجز
یا چو قارون به زمین، وین نبود جایز
تاک رز گفتا: از من چه همیپرسی
کافری کافر، ز ایزد نه همیترسی
به حق کرسی و حق آیتالکرسی
که نخسبیده شبی در بر من نفسی
هستم آبستن، لیکن ز چنان جنسی
که نه اویستی جنی و نه خود انسی
نه ستم رفته به من زو و نه تلبیسی
که مرا رشته نتاند تافت ابلیسی
جبرئیل آمد روح همه تقدیسی
کردم آبستن، چون مریم بر عیسی
بچهای دارم در ناف چو برجیسی
با رخ یوسف و بوی خوش بلقیسی
اگرت باید، این بچه بزایم من
وین نقاب از تن و رویش بگشایم من
ور نبایدت به زادن نگرایم من
همچنین باشم و نازاده بپایم من
و گر استیزه کنی با تو برآیم من
روز روشنت ستاره بنمایم من
اگرم بکشی، برکشتن تو خندم
من چو جرجیس تن خویش بپیوندم
ور بدری شکم و بندم از بندم
نرسد ذرهای آزار به فرزندم
گر چه بکشی تو مرا، صابر و خرسندم
که مرا زنده کند زود خداوندم
او به رز گفت که ویحک چه فضول آری
تو هنوز این هوس اندر سرخود داری
بکشم منت، «لک الویل» بدان زاری
که مسیحت بکند زنده به دشواری
نه بسندهست مر این جرم و گنهکاری
که مرا باز همی ساده دل انگاری
جست از جایگه آنگاه چو خناسی
هوس اندر سر و اندر دل وسواسی
سوی او جست، چو تیری سوی برجاسی
با یکی داسی، ماننده? الماسی
حلق بگرفتش ماننده? نسناسی
بر نهادش به گلوگاه چنان داسی
باز ببرید سر او به جدال او
وانهمه بچگکان را به مثال او
پس به گردونش نهاد او و عیال او
گاو و گردون بکشیدند رحال او
در فکندش به جوال و به حبال او
سر با ریش همیدون اطفال او
برد آن کشتگکانرا به سوی چرخشت
همه را در بن چرخشت فکند از پشت
لگد اندر پشت آنگاه همیزد و مشت
تا در افکند به پهلوشان پنج انگشت
گفت کم دوش پیام آمده از زردشت
که دگر باره بباید همگی را کشت
به لگد کرد دو صد پاره میانهاشان
رگهاشان ببرید و ستخوانهاشان
بدرید از هم تا ناف دهانهاشان
ز قفا بیرون آورد زبانهاشان
رحم ناورده به پیران و جوانهاشان
تا برون کرد ز تن شیره? جانهاشان
داشت خنبی چند از سنگ به گنجینه
که در و بر نرسیدی پیل را سینه
مانده میراث ز جدانش از پارینه
شوخگن گشته، از شنبه و آدینه
رزبان آمد، با حمیت و با کینه
خونشان افکند اندر خم سنگینه
بر سر هر خم ، بنهاد گلین تاجی
افسر هر خم چون افسر دراجی
عنکبوت آمد و آنگاه چو نساجی
سر هر تاجی پوشید به دیباجی
چون بر ایشان به سر آمد شب معراجی
رزبان آمد، تا زنده چو حجاجی
آهنی در کف، چون مرد غدیر خم
به کتف باز فکنده سر هر دو کم
بر سر خم بزد آن آهن آهن سم
بفکند از سر خم تاج گلین خم
بر شد از دختر رز تا فلک پنجم
بوی مشک تبت و نور بر از انجم
رزبان گفت که مهر دلم افزودی
وانهمه دعوی را معنی بنمودی
راست گفتی و جز از راست نفرمودی
گشتهای تازه از آن پس که بفرسودی
این عجبتر که تو وقتی حبشی بودی
رومیی خاستی از گور بدین زودی
بد کردم که به جای تو جفا کردم
نه نکو کردم، دانم که خطا کردم
سرت از دوش به شمشیر جدا کردم
چون بکشتم نه ز چنگال رها کردم
هم به زیر لگدت همچو هبا کردم
بیگنه بودی، این جرم چرا کردم
زین سپس خادم تو باشم و مولایت
چاکر و بنده و خاک دو کف پایت
با طرب دارم و مرد طرب آرایت
با سماع خوش و بربرط و با نایت
بر کف دست نهم، یکدل و یکرایت
وانگه اندر دهن خویش دهم جایت
رزبان برزد سوی رز گامی را
غرضی را و مرادی را کامی را
برگرفت از لب رف سیمین جامی را
بر لب جام نگارید غلامی را
داد در دستش آهخته حسامی را
بر دگر دستش جامی و مدامی را
بزد اندر خم جام و قدح ساده
برکشید از خم آن جام چو بیجاده
بادهای دید بدان جام در افتاده
که بن جام همیسفت چو سنباده
گفت نتوان خوردن یک قطره ازین باده
جز به یاد ملک مهتر آزاده
آن خداوند من آن فخر خداوندان
دو لبش درگه گفتن خندان خندان
قوتش چندان وانگه خردش چندان
که درو عاجز گردند خردمندان
مایه? راحت و آزادی دربندان
خدمتش را هنر و جود چو فرزندان
… این دو بیت ساقط شده …
…
…
…
پیکر ظلم ز انصافش در زندان
در گذر تیر جگردوز وی از سندان
میرمسعود که رایات جهانداری
زده اقبالش بر طارم زنگاری
شه اجرامش با آنهمه سالاری
سجده آرد به کله گوشه? جباری
خجل از خاک درش نافه? تاتاری
… این مصرع ساقط شده …
شاه محمود پدر ناصر دینش جد
وز سعود فلکی طالع او اسعد
قدرش اکلیل به فرق از گهر فرقد
جاهش آراسته بر اوج زحل مسند
شده با فر و بها زو شرف و سودد
در او معبد خلق و کرمش مقصد
میرجاوید بماناد و همی شادان
گنجش انباشته و ملک وی آبادان
کف کافیش که خرمدل ازو رادان
باد چون ابر گهربار به آزادان
از نکوکاران و ز فرخ بنیادان
در خطش از ری تا ساحت عبادان
چگونگى ضربت خوردن حضرت علی(علیهالسلام) در نوشته تاریخنویسان پیشین یکسان نیست.
در حالى که طبرى و ابن سعد و دیگران نوشتهاند:
«چون(حضرت علی علیه السلام) از سایبانى که به مسجد مىرسد، بیرون شد، ابن ملجم او را
ضربت زد.» یعقوبى که تاریخ او پیش از اینان
نوشته شده گوید: «پسر ملجم از سوراخى که در دیوار مسجد بود، شمشیر بر سر او زد.» اما
نوشته ابن اعثم که هم عصر طبرى است،
با نوشته آنان مخالف است و با آنچه میان شیعیان مشهور است مطابق مىباشد. وى چنین مىنویسد:
«پسر ملجم شمشیر خود را برداشت و به مسجد
آمد و میان خفتگان افتاد. على(علیهالسلام) اذان گفت و داخل مسجد شد و خفتگان را بیدار
مىکرد، سپس به محراب رفت و ایستاد و نماز
را آغاز کرد ، به رکوع، و سپس به سجده رفت. چون سر از سجده نخست برداشت، ابن ملجم
او را ضربت زد و ضربت او بر جاى ضربتى
که عمرو پسر عبدود در جنگ خندق بدو زده بود آمد. ابن ملجم گریخت و على در محراب
افتاد و مردم بانگ برآوردند امیرمؤمنان کشته شد.»
منبع:tebyan.net
درد علی (ع) دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمههای شب خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده … و به ناله درآورده است … ما تنها بر دردی میگرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند. اما این درد علی (ع) نیست، دردی که چنان روح بزرگی را به ناله درآورده است، «تنهایی» است که ما آن را نمیشناسیم!
ما ملتی که افتخار بزرگ انتصاب به علی (ع) و مکتب علی (ع) را داریم و این بزرگترین افتخار تاریخی است که میتواند بدان بنازد و بالاخره بزرگترین سرمایه، امیدی است که میتواند به وسیله آن نجات پیدا کرده، به آگاهی، بیداری، حرکت و رهایی برسد، اما در عین حال میبینیم که با داشتن علی (ع) و با داشتن «عشق به علی» هم نرسیدهایم!
در صورتی که «شیعه علی (ع) بودن» از «چون علی (ع) عمل کردن» شروع میشود و این مرحلهای است پس از شناخت و پس از عشق.
بنابراین ما یک ملت «دوستدار علی (ع) » هستیم، اما نه «شیعه علی (ع) »! چراکه شیعه علی (ع) همچنان که گفتم علی (ع) وار بودن، علی (ع) وار اندیشیدن، علی (ع) وار احساس کردن در برابر جامعه، علی (ع) وار مسؤولیت احساس کردن و انجام دادن و در برابر خدا و خلق، علی (ع) وار زیستن، علی (ع) وار پرستیدن و علی (ع) وار خدمت کردن است.
.: Weblog Themes By Pichak :.