
برای بی غیرتی های سرزمینم مینویسم که...
دست خانـــم بزک کرده اش را میگیرد و به کوچه و خیابان می آورد..
.
نمـــیدانم به نمایش گذاشتن زیبایی های خانومـــش برای دیگران..
از خــــود گذشتگی است یا از خــــدا گذشتگی..!!
قابل توجه آونهایی که میــــگویند..!؟
حجاب متعلق به 1400سال پیش است و موجب عقب افتادگی میشود.!!
و امروزه عــــصر تمـــدن و ترقــــی است..!!
این روشنفــــکران خوب بدانند کــــه..!!
.
.
اگر اقتــــدا کردن به حجاب حضرت زهرا(س) عقب افتادگی است..!
اگر اقتدا کردن به بچه های فاطــمه(س)مــــوجب بی کلاسی میشود..!
با صدای بلند اعــــلام میکــــنیم کــه..!!
افتــــخار میکنیم که عقـــب افتـــاده ایم..!!
افتـــخار میکنیم که بی کـــلاســـیـــم..!!
.
و اگــــر با کلاســی و تجــدد بر بی بــندو باری است..
خدا را شـــکر که ما با کلاس نیـــستیم..؟!
ما عقب افتاده ها افتخار میکـــنیم که..
ناموس هایمان را از کوچـــیکی با حجاب زهـــرایی آشنا میکنیم...
ما عقــب افتاده ها مثل بعضی از متــمدنین امروزی نیستیم که..
به بچه هایشان از کوچیکی رقـــص یاد می دهند..!!
و اینچنین می آیند در خیابان برای نشـــان دادن رقص بچه هایشان..!
صرفا جهت تلــــنگر به آن دسته از آقا پســــرهای که میگویند..
به عشق دلــــــم..!همیشه ولـــــم..!!
این آقا پســــرها خوب بدانند..!
.
دختری که در خیابان میاد و در برخورد با هر کسی..
دهنشو تا گوشاش باز میکنه و میخنده..!!
.
دختری که اگه آرایش نکنه بیرون نمیاد..!!
.
دختری که وقتی میاد به خیابان تازه یادش میاد که باید..
موبایل رو از جیب شلوارش(نه از جیب مانتوش)بیرون بیاره..!!
.
دختری که تا آستینهای مانتوش را تا آرنج نزنه بیرون نمیاد..!
.
والله قســــم چنین دختـــری به درد زنـــدگی نمیـــخوره..!!
----------------------------------------------
------------------------------
--------------
درد نــــوشـــت..!!



عناد عادت شمر زمان است.
آیا در زمان سیّد الشهدا جزوء کدامین گروه میشدیم؟!؟
با جهالت سالهای قمری ،و دانایی الان
اون زمان باز جهالت بود و نادانی ....الان چی که دانایی و علم هست ...
باز همون آشو کاسه ست...
خیلی هایی که عناد میکنن الانم هستن...یادگار اون زمونن..
اون زمونا باز میشد گفت جاهل بودن نمیدونستن الان که میدونن چرا؟!؟
الانم باز نسل کسایی که عناد می ورزن و غفلت، پرده دریه عفاف
و اعتقاد میکنن همچنان باقی ست البته به گونه ای پیشرفته
این اشک ها به پای شما آتشم زدند
شکر خدا برای شما آتشم زدند
من جبرییل سوخته بالم ،نگاه کن !
معراج چشم های شما آتشم زدند
سر تا به پا خلیل گلستان نشین شدم
هر جا که در عزای شما آتشم زدند
از آن طرف مدینه و هیزم،ازاین طرف
با داغ کربلای شما آتشم زدند
بردند روی نیزه دلم را و بعد از آن
یک عمر در هوای شما آتشم زدند
گفتم کجاست خانه خورشید شعله ور
گفتند بوریای شما، آتشم زدند
دیروز عصر تعزیه خوانان شهرمان
همراه خیمه های شما آتشم زدند
امروز نیز نیّر وعمان ومحتشم
با شعر در رثای شما آتشم زدند...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

شاید فرمول عشق همین باشد!
دلم احساس غم دارد ...
در این انبوه ویرانی ...
کمی تا قسمتی ابری ...
و شاید باز بارانی ...
.: Weblog Themes By Pichak :.