
تاریخ : یکشنبه 93/4/1 | 2:57 صبح | نویسنده : مهرگان |
گفتم عجب...سهم مرا غم نوشته اند رسول قشلاقی
آری... عیــــــار بخت مرا کم نوشته اند
زنجـــــیر می شود به زمستان بهار تو،
این جمله را به دفــــتر فالم نوشته اند
دیوار و غصه و شب و بن بست و گریه را
در سرنوشت خاکـــــی آدم نوشـــته اند
باران, پشت شیشه و گلدان, تشنه...آه
شب را به درد پنجره مرهـــــم نوشته اند
یک مشت آرزو و کمـــــــــی حسرت زیاد
در کوله بار فاصــــله درهـــــم نوشته اند
سهم کــــــــویر به جز خار وخاک نیست
در کوچه باغ حادثه مـــریم نوشته اند...
.: Weblog Themes By Pichak :.