
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
فرزندم.
نگاهت به من است، که چه گویم،
و چگونه خوب و بد را به تو بشناسانم.
دلبندم. به تو من میگویم. که بیندیش خودت.
من نگویم با تو.
که ره خوب کدام است و ره بد چه ره است.
تو بیندیش خودت. و ز خوبی و بدی.
تو ملاک خویش را پیدا کن.
من نگویم با تو.
که چه چیزی خوب است از نظرم.
و چه چیزی خوب است از دیدگاه دگران.
بلکه گویم تو خود اندیشه نما و نپذیر،
که کسی، به تو گوید که ملاک تو چنین است و چنان.
تو خود آزاد بیندیش. و بنگر که چه خوب است و چه بد.
فرزندم تو زمن میپرسی. که در آینده چگونه باشم.
بین ما عهد چنین نیست عزیزم، که براورده کنی. آرزوهای مرا.
باز گویم که خود اندیشه نما.
فرزندم تو بیا. آرزوهای خودت را بشناس.
رویاهای خودت را بشناس.
و در آینده چنان باش که خود میخواهی.
و تو آغاز نما راه خودت. و بیندیش به اهداف خودت.
و بیاب هر چه ملاکت تو خودت
و شروعی تازه باش به پندار خودت
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
.: Weblog Themes By Pichak :.