تاریخ : دوشنبه 93/9/3 | 3:15 صبح | نویسنده : مهرگان |
اینجا منم، خرابِ نبودت، ندیدنت
با چشم های مانده به راه رسیدنت
حوا! درخت های خدا ایستاده اند
در انتظار آمدن و سیب چیدنت
شب مانده است تا تو بیایی و بگذرد
راحت کن این بلا زده را با دمیدنت
اینکه برای من تو عزیزی همیشگی است
حتی اگر همیشه ی دیگر ندیدنت
تو ... اندکی پرنده شو، من قول می دهم
سنگی نمی رسد به هوای پریدنت
بال و پری بزن که خدای پرنده ها
شادی کند از این همه خوب آفریدنت
.: Weblog Themes By Pichak :.